تحول کسبکار؛ 4 گام برای پیوند کسبکار و آیتی
در دنیای امروز، آیتی بهعنوان یکی از عوامل اصلی در تحول بلندمدت کسبوکار شناخته میشود و بسیاری از سازمانها انتظارات بالایی از سرمایهگذاری در بخش آیتی دارند. آنها امیدوارند که بهرهگیری از فناوری اطلاعات منجر به کاهش هزینهها، استانداردسازی فرایندها، بهبود بهرهوری، جریان کاری و ارتباطات شود. همچنین، آنها انتظار دارند که این فرصت به دست آوردن استراتژیهای کسبوکار جدید و دستیابی به مزیت رقابتی جدید نیز منجر شود.
اما به دلیل عدم ارتباط بین کسبوکار و آیتی و فقدان تمرکز و درک مناسب و اهداف تجاری مشترک، بسیاری از پروژههای ERP شکست میخورند. این مشکل باعث از دست رفتن فرصتهای درآمدزایی و افزایش سهم از بازار میشود و تعداد چراییها در یک کسبوکار را افزایش میدهد. برای جلوگیری از این مشکل، باید بر ارتباط بین کسبوکار و آیتی تمرکز کرد و با همکاری و همفکری، اهداف مشترک و استراتژیهای موثری را برای تحول کسبوکار تعیین کرد.
برای پیوند کسبکار و آیتی، باید به چهار گام اصلی توجه کرد: اولا، تعیین اهداف کسبوکار و مشخص کردن نیازهای آنها از طریق گفتوگو با تیم های کسبوکار. دوما، بررسی فناوریهای موجود و انتخاب راهکارهایی که بهترین پاسخ به نیازهای کسبوکار را دارند. سوما، طراحی، پیادهسازی و آزمایش راهکارهای انتخاب شده با همکاری تیم های آیتی و کسبوکار. چهارما، بررسی و بهبود مداوم راهکارهای پیادهسازی شده و ارتقای آنها به همراه رویکردی مبتنی بر دادهها و تحلیلهای آنها.
با توجه به این گامها و تمرکز بر ارتباط بین کسبوکار و آیتی، میتوان به پیوند کسبوکار و آیتی رسید و از فرصتهایی برای کاهش هزینهها، بهبود بهرهوری، جریان کاری بهتر و افزایش سهم از بازار بهرهمند شد. همچنین، این رویکرد به دست آوردن استراتژیهای کسبوکار جدید و ایجاد مزیت رقابتی در بازار را نیز فراهم میکند. با این حال، برای جلوگیری از از دست رفتن پول و سوددهی در پروژههای آیتی، باید با تمرکز بر اهداف مشترک و همکاری بین تیمهای کسبوکار و آیتی، پروژهها را طراحی، پیادهسازی و بهبود بخشید. به این ترتیب، میتوان به پیوند کسبوکار و آیتی به شکل موثری دست یافت و به بالندگی و توسعه کسبوکار کمک کرد.
چرا تحول کسبوکار دشوار است؟
برای رسیدن به موفقیت در تحول کسبوکار یا پیادهسازی یک نرمافزار ERP، باید با چالشهای مختلفی مواجه شد. از جمله این چالشها میتوان به مقاومت کاربران در برابر تغییر، نرمافزاری ناسازگار با فرایندهای کسبوکار و تغییرات بازار اشاره کرد. پروژههای آیتی همیشه با این چالشها روبرو هستند و برای موفقیت در این پروژهها، باید دو دیدگاه متفاوت را در نظر گرفت: دیدگاه کسبوکار و دیدگاه آیتی/فنی.
از دیدگاه کسبوکار، تمرکز اصلی بر روی تشخیص چالشهای کسبوکار و درک راهکارهای موجود برای حل آنها متمرکز است. از دیگر سو، دیدگاه آیتی، بهترین تکنولوژی برای کسبوکار را در نظر میگیرد. این دو دیدگاه همواره با هم مغایرت دارند و در صورت عدم تطابق و هماهنگی، مشکلات بسیاری برای کسبوکار به وجود خواهد آمد.
مشکل از جایی آغاز میشود که یک استراتژی تکنولوژی محور آیتی که به طور ویژهای روی محصولات تکنولوژیک تمرکز دارد، با یک استراتژی کسبوکار مواجه میشود. در نتیجه، برای رسیدن به موفقیت در پروژههای آیتی، باید این دو دیدگاه را با یکدیگر هماهنگ کرد و در تدوین استراتژی کسبوکار و برنامهریزی پیادهسازی نرمافزار، همواره به نیازهای کسبوکار توجه شود.
با توجه به این موضوع، باید به دقت، تحلیل و بررسی نیازهای کسبوکار پرداخته شود. در این راستا، باید به تشخیص چالشهای کسبوکار، طراحی فرایندها، تعیین نیازمندیها، تدوین استراتژیها و برنامهریزی مناسب پیادهسازی نرمافزار بپردازیم. در عین حال، تیم آیتی نیز باید به دقت، بهترین تکنولوژیها را برای نرمافزار انتخاب کرده و با توجه به نیازهای کسبوکار، نرمافزار را پیادهسازیکند.
در نهایت، برای رسیدن به موفقیت در تحول کسبوکار یا پیادهسازی نرمافزار ERP، باید دو دیدگاه کسبوکار و آیتی را با هم تلفیق کرده و با ایجاد یک زبان مشترک، هماهنگی و همکاری لازم را بین تیمهای کسبوکار و آیتی به وجود آورد. با این رویکرد، میتوان به طور موثری به تحول کسبوکار و پیادهسازی نرمافزار ERP پرداخت و به دنبال رسیدن به موفقیت در این زمینهها بود.
چطور این مشکلات را حل کنیم؟
برای موفقیت پروژه، رویکردی کسبوکار محور باید در نظر گرفته شود. در این رویکرد، همکاری بین دو حوزه کسبوکار و آیتی برای دستیابی به اهداف تجاری مشترکی صورت میگیرد. این دو رویکرد باید به سوال مهم “در کدام بخش از سازمان نیاز به تحول داریم و چطور میتوانیم از استراتژی آیتی بهره ببریم تا اهداف تجاری را حمایت کنیم؟” پاسخ دهند.
برای رسیدن به این هدف، باید ابتدا سازمان خود را به خوبی درک کنیم. با در نظر گرفتن ابعاد انسانی، تجاری و تکنولوژی، باید به چالشها و فرصتهای موجود برای دستیابی به اهداف استراتژیک دقت کنیم.
مدیریت سهامداران نیز برای موفقیت هر پروژه ضروری است. برای حل مشکلات مقاومت در برابر تغییر و فقدان تعهد، باید با افراد مناسب در زمان مناسب تعامل کنیم. برای این منظور، افراد یا گروههای تاثیرگذار یا تاثیرپذیر را شناسایی کرده و آنها را در استراتژی خود قرار دهیم و با آنها ارتباط برقرار کنیم.
یافتن زبان و اهداف تجاری مشترک هم بسیار مهم است. باید مخاطبین فنی و غیرفنی در هر دو سمت کسبوکار و آیتی را به دنبال یک پایگاه دانش یکپارچه با اهداف تجاری مشترک، دایره لغات مشترک و رفرنس مدل مشترک قرار دهیم. بدین ترتیب، تمام افراد در یک مسیر مشخص و با اولویتهای یکسان قرار دارند.
اطمینان از مشارکت مدیریت ارشد نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. باید توانایی خرید و حمایت از سراسر سازمان را به دست آورده و با مشارکت و تعهد مدیریت ارشد، به سمت هدفی که در قالب رویکرد کسبوکار محور تعیین کردهایم، حرکت کنیم.
رویکرد کسبوکار محور برای موفقیت پروژه بسیار حائز اهمیت است. با درک سازمان، شناخت سهامداران، یافتن زبانی مشترک، تعیین اهداف تجاری مشترک و مشارکت مدیریت ارشد، میتوان به دانش بنیادین، درک مشترک و همکاری متقابل دست یافت که برای موفقیت پروژهای که در دست داریم، ضروری هستند. بنابراین، با توجه به این نکات، باید به طور جدی به پیشبرد استراتژی کسبوکار محور در پروژه خود بپردازیم و از تمامی منابع و توانمندیهای موجود برای دستیابی به اهداف تجاری مشترکی که با همکاری دو حوزه کسبوکار و آیتی تعیین کردهایم، بهره ببریم.